آیداآیدا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات آیدا

درباره ایدا

سلام  آیدای من امروز یکسال و 16روزشه  دخترم داره کم کم بزرگ و خانوم میشه  چقدر زود یکسال گذشت انگار همین دیروز بود که فهمیدم داری میای و اشک شوق ریختم و نه ماه بعداز اون خدا تورو به من و بابایی داد تا بیشتر و بیشتر از زندگی لذت ببریم و شکر گذار نعمت های خوب ش باشیم الهییییییییییییی شکررررررررر جمعه 14 شهریور قرار شد که جشن جمع و جوری به مناسبت تولد تک گل من آیدا خانوم بگیریم و همه فامیلا رو دعوت کردیم  از قضا امیر محمد خان خاله  انگار دوست داشت که برای تولد آیدا خودش رو برسونه و همون روز امیر محمد دست مامانش رو بند کرد و بدنیا اومد و به همین خاطر  خاله و مامان بزرگ به دلیل تولد امیر محمد نتونستن ...
29 شهريور 1393

تولد آیدا خانومم

 سلام امروز 12 شهریور 93  دقیقا یکسال پس از تولد عزیز دل من آیدا خانومه  البته ساعت 10 شب میشه 1 سال تموم  چقدر زود گذشت  آرزو میکنم همیشه سالم و شاد باشه و زیر سایه پدر و مادر بزرگ و خوشبخت بشه  آرزو میکنم هر کسی بچه میخواد اگه به صلاحشه خدا دامنش رو سبز کنه  عکس جدید حتما ازش میذلرم  البته قرار شد جمعه یه جشن کوچولو برای عسلم بگیریم                               این هم آیدای من یکسال پس از تولد    ...
12 شهريور 1393

بدون عنوان

سلام  امروز واکسن یکسالگی آیدا خانوم رو زدم  زیاد گریه نکرد  وزنش 9/5 که زیاد اضافه نکرده و قدش 76  آیدا کارای زیادی انجام میده تازگی میتونه روی پاهاش بایسته و دست بزنه  حرفای زیادی میزنه مثل بابا /نه نه /توتو/ به به / هن هن که به موتور میگه /هاپو که تقریبا به همه حیوونا میگه /تا تا وقتی دستش رو میگیریرم که راه بره /آب/ اده به جای بده/ایا به جای بیا/ وقتی ازش سوال میپرسیم جواب بله رو با پایین آوردن سرش و گفتن آله میده/و...
10 شهريور 1393

کارهای جدید آیداخانوم

سلام آیدای من داره کم کم نزدیک یک سال میشه  دختر مامان روز به روز بازیگوش تر و شیرین تر میشه  از مبلا به سرعت بالا میره و امروز دیدم که پایین اومدن رو هم یاد گرفته و روی شکمش بر میگرده و خودش رو از مبل آویزون میکنه  عاشق آب و آب بازی و حمامه  امروز وقتی داشتم برای حموم رفتن آمادش میکردم گفت آب باژییییی    کلمات زیادی رو میگه مثل ن ن ن  ن  بابا رو خیلی خوب میگه و وقتی بابایی سر کاره تلفن رو بر میداره و میگه بابا و باهاش حرف میزنه    مامان رو هنوز نمیتونه به جا بگه  امروز که اسم خودش رو میگفت آدیییییییی   در حال حاضر هفت دندون داره  کم کم روی پاش می ...
27 مرداد 1393

آیدا خانوم 10 ماهه

 سلاممممممممممم  آیدای من امروز 10 ماهش پرشد و پا توی 11 ماه گذاشت  کارهایی که تا الان انجام میده  جدیدا منو ناز میکنه و صورتم رو به جای بوس فوت میکنه   و این کار تنها مختص من هست و بیشتر زمانی که شیر میخواد این کارو انجام میده  دخملم روز به روز شیرین تر میشه همه حرفامون رو درک میکنه و میفهمه غذا درست نمیخوره چاردستو پا همه جای خونه رو سرک میکشه و ماما میگه  آب رو موقع تشنگی میگه و به یخچال نگاه میکنه    وقتی غذا میبینه میگه به به  فعلا دیگه چیزی یادم نیست  راستی اخرین باری که بردمش چکاپ وزنش 9 و قدش 74 بود که به خاطر وزنش دوباره باید ببرمش ...
12 تير 1393

تازه های آیدا

بعداز غیبت چندروزه اومدم  هفته پیش بابابایی و آیدا یه مسافرت یک هفته ای رفتیم خیلی خوش گذشت آیدای مامان هم که کلی ذوق میکرد   آیدا دوروزی هست که دندون پنجمش هم جوونه زده  در ضمن از دیروز هم بالاخره چهار دستو پا رفتن رو شروع کرد آیدای من طی یک هفته پیشرفت زیادی کرده و از بعداز چاردستو پار فتن می ایسته دخملم خیلی ناز شده دست  بزن داره و کلی ووروجک شده همه ه جمله هارو درک میکنه و با بالا و پایین بردن سرش جواب  نه و بله رو میده  ...
31 خرداد 1393

بدون عنوان

سلام  امروز آیدای من 9 ماه و یک روز داره  بابایی سر کار بود که به خاطر کاری اومد خونه آیدا رفت بغل بابایی و تا بابا خواست آیدا رو بده به من و بره آیدا خانوم خودشو به باباش چسبوندو نیومد و در آخر به زور اونو جدا کردیم و وقتی بابایی رفت دنبالش کلی گریه کرد  بابایی رو که نگو کلی ذوق زده بود که دخملش این طوری دنبالش گریه میکنه آخه اولین باری بود که آیدا برای یه نفر این طوری گریه میکرد  بعد هم بابایی زنگ زد و پشت تلفن گفت تا حالا این طوری دنبال توهم نیومده بود و هی به من پز میداد ...
14 خرداد 1393

بدون عنوان

سلامممممممممممممممم  دندونای بالایی آیدا کوچولوی من هم جوونه زد  تاریخ 7 خرداد 93 هوراااااااااااااااااااااا     ...
10 خرداد 1393